پریماه جان

سلام عزیزدل مامان بابایی امروز مادربزرگ رو برده بود تبریز تا بخیه پاهاشو بردارن. موقع برگشتن یه مغازه بزرگ اسباب بازی فروشی دیده بودن و برای گل فرزندمون یک خرگوش بزرگ خریده بودن الهی که بابایی نی نی کوچولوی خوشگلمون رو که هنوز نمیدونیم دختره یا پسر و هنوز اسم هم براش انتخاب نکردیم رو چقدر دوست داره. خرگوشت خیلی بزرگه از من بزرگتر و چاقتره. انشالله روز بیاد که باهاش بازی کنی. بابا جون دست گلت درد نکنه ممنونیم ...

سلام نفس مامان چون اتاق مامانی تک نفره شده و فقط من و شما باهم تو اتاق کارم هستیم دیروز برات کاموا خریدم تا با مامانهای آذری برای نی نی های نازمون بافتنی ببافیم البته اینو بگم ها این اولین بافتنی هست که مامان میبافه و کاملا ناشیانه امیدوارم ببخشید. امروز دو ساعت مرخصی گرفتم و رفتم شبکه بهداشت پرونده بارداری تشکیل دادیم شماره پروندمون 588 آبی شد و مسولمون هم خانم گلشانی و گفتن که ماهی یه بار برای کنترل بریم شبکه بهداشت. عصر هم با اینکه هنوز دختر یا پسر بودن شما مشخص نشده با بابایی رفتیم سیسمونی فروشی و برات پستونک، ناخن گیر، شیشه شیر، کیف دستی، زیرانداز پوشک، فلاکس خریدیم مبارکت باشه عزیزم. عاشقتم مامانی دلم برات...

همکار محترم جناب آقای دکتر قاسم امیری حاملگی با یک جنین زنده با ضربانات قلبی باریت 161 بار در دقیقه دیده میشود. رشد جنین با معیار CRL=57 میلیمتر حدود 12 هفته و 2 روز است. جفت خلفی است. میزان مایع آمنیوتیک طبیعی است. Nasal Bone جنین بطول تقریبی 3 میلیمتر قابل رویت است. Nuchal translucency  در حدود 4/1 میلیمتر اندازه گیی شد. طول سرویکس حدود 28 میلیمتر اندازه گیری شد و Internal os فعلاً بسته است. با احترام دکتر مقینان خدایا شکرت ...

سلام مامانی عزیزدلم پای راست حاجی خانوم یه جوش مانندی داشت که خودشون میگفتن چند ساله دکتر نوشته عمل بشه و درش بیارن که امروز تو بیمارستان سینا بستری شدن . شکر خدا عمل کردن و برداشتن و بعد از ظهر هم بابایی ما رو بردن ملاقات که شکر خدا مامان جون لطیف حالش خوبه و قراره دو سه روز دیگه مرخص بشن. ...

سلام جونم امروز به آقای شهردار در مورد بارداریم گفتم و ازش خواستم که برام اتاق جداگانه بده. با درخواست اتاقم موافقت کردن و حتی یه دریچه هم در اتاق باز کردن تا مامانی راحت بتونه کار کنه. ...

عزیزدلم سلام امروز بابایی رفتن تبریز برامون شیاف پیدا کنه. تو نی نی سایت به دوست جونا گفته بودم دکتر برام شیاف نوشته و گیر نمیاریم دست همشون درد نکنه کلی راهنمایم کردن تا اینکه مرسده جون از مشهد که داروساز هم بودن بهم شماره و آدرس همکلاسیشون تو اورمیه رو دادن و منم به بابایی زنگ زدم گفتم و بابایی هم رفتن از اورمیه چهار بسته برامون خریدن. بابایی برای این شیافها که دکتر گفته بود باید کل بارداری استفاده کنم کل تبریز – اورمیه – سراب – اردبیل – میانه – زنجان – تاکستان – قزوین – کرج – تهران را زیر پا گذاشتن. دست گلش درد نکنه تونسته بود بیشتر از مصرفمون هم برامون شی...

کادو بابایی برای روز پدر از طرف شما و من یه تی شرت قهوه ای بود. مبارکت باشه بابایی. بابایی هم مارو بغل کردن و بوس بارانمون کردن. ...